محل تبلیغات شما



ضرر واقعی کرونا به جان مردم بسیار کمتر از ضرر آن به روح مردم ایران است. و علت برجسته کردن این خطر هم فقط و فقط افسارگسیختگی فضای مجازی است.

حالا با دقت معلوم میشود که اکنون فضای مجازی یک سلاح بسیار مخرب در دستان شیاطین و خناسان است تا با غفلت برخی از مسئولان و حماقت برخی دیگر بیشترین ضربه را به ملت ایران وارد نمایند. مشاهده افسردگی مردم مظلوم ایران در تاثیر پذیری از فضای مجازی با برجسته نمودن برخی خطاهای اجتناب ناپذیر از سوی رسانه ملی باعث سردرگمی مضاعف مردم شده است.

خداوند حافظ و نگهبان ملت غیور و مقاوم ایران و انقلاب اسلامی آن است و این بار هم تیر دشمنان به سنگ خواهد خورد انشالله.


عواملی که باعث شد عامه مردم بعد رحلت پیامبر ساکت ماندند و درباره واقعه غدیر خم هیچ نگفتند نسبت به شورای سقیفه اعتراض نکردند و امام علی (ع) خانه نشین شد.

می توان به عوامل زیر اشاره کرد:

یکم : حسادت و کینه: در احادیث اهل سنت نیز آمده که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بر مظلومیت على(علیه السلام)گریه کردند و به امام علی (علیه السلام) فرمود: براى کینه هایى که اقوامى از تو در دل پنهان دارند که تا من از دنیا نروم آنها را ظاهر نخواهند ساخت. على(علیه السلام) گفت: من چه کنم یا رسول الله؟ فرمود: باید صبر کنى. گفت: اگر نتوانم؟ فرمود: باید نیکو برخورد کنى. گفت: دینم سالم مى ماند؟ فرمود: آرى دینت سالم خواهد ماند[1].

دوم: وجود تفکرات جاهلی تفکرات جاهلی در قالب های متفاوتی بروز و ظهور کرده است گاه از باب قبیله گرایی بوده است وگاه دخالت دادن سن و سال در امر مدیریتی وگاه در قالب های دیگر

سوم: سرپیچی از دستورات حضرت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در جامعة نوپای اسلامی افرادی بودند که پیروی آنان از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) تا زمانی بوده که برایشان ضرری نداشته باشد اما اگر حضرت پیامبر فرمانی می‌داد که باب میل آنان نمی‌بود و یا قادر به درک آن دستور نبودند به مخالفت بر می‌خواستند و تاریخ بسیاری از این مخالفت‌ها را ثبت کرده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:  

الف: در جنگ حنین وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم تقسیم غنایم کرد افرادی به خاطر تقسیم رسول خدا اعتراض کردند که چرا سهم ابوسفیان را بیش از دیگران داده که عمر از جمله معترضین بود و رسول خدا فرمودند: این سهم مولفه قلوبهم است که در قرآن آمده است.

ب: حضرت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در حجه الوداع فرمودند: هرکس با خودش قربانی ندارد حجش را به عمره تبدیل کند و آنان که قربانی به همراه دارند بر احرام خود باقی باشند عده‌ای اطاعت نمودند و گروهی مخالفت کردند و از جملة مخالفان گفتار پیامبر خاتم (صلى الله علیه وآله وسلم) شخص عمر بود[2].

ج: چون پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) اسامه را به فرماندهی سپاه اسلام منصوب کردند عده‌ای از مسلمانان، به انتصاب اسامه اعتراض کردند که مورد لعن حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) قرار گرفتند[3].

د: اعتراض عمر در صلح حدیبیه[4].

و: مخالفت او با آوردن قلم و کاغذ برای حضرت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) و به کار بردن واژة هزیان گویی نسبت به شخص پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم)[5]

آنانکه در منافعی به مراتب کوچک‌تر از امر امامت دستورات آن رسول خاتم (صلى الله علیه وآله وسلم) نادیده گرفتند به یقین مخالفتشان در امر امامت قابل پیش بینی بود از اینرو در احادیث اهل سنت آمده است: که برخی از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به خاطر ارتداد از دین[6] یا احداث و تبدیل در دین بعد از آن حضرت، در قیامت از حوض، طرد مى شوند و این سنخ احادیث بسیارند و در صحاح و سنن و مسانید اهل سنت نیز، وارد شده اند و از صحابه بسیارى از جمله: حذیفه، عبدالله بن مسعود، ابى بکرة، ابوسعید خدرى، عمر بن خطاب، سهل بن سعد، عقبة بن عامر، ابوهریرة، ام سلمة، اسماء بنت ابى بکر، ابن عباس، انس بن مالک و عایشه روایت شده اند[7].

چهارم: وجود منافقان در جامعة اسلامی حضورمنافقین درعصررسالت به حدی پررنگ بوده است که ایات زیادی درمذمت وشان آنهانزال شده است وحتی عنوان سوره ای ازسوره های قرآن کریم به آنهااختصاص پیداکرده است. از بزرگترین مشکلات حضرت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در طول سال‌های رسالتش، وجود منافقان در میان مسلمانان بود افرادی که در باطن هیچ اعتقادی به اسلام نداشتند و در فرصت‌های مناسب به اسلام عزیز ضربه می‌زدند و باعث گمراهی دیگران نیز می‌شدند و این افراد در جنگ احد مسلمانان را تشکیل می‌دادند[8] به یقین منافقان هرگز راضی به جانشینی امام علی (علیه السلام) نبوده‌اند و به توطئه پردازی مشغول می‌شدند و از هرج و مرج جامعه استقبال می‌کردند و هرگز نمی‌توان گفت همة منافقان قبل از رحلت حضرت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) معدوم شدند زیرا وجود منافقان تا آخرین لحظات عمر آن حضرت غیر قابل انکار است

پنجم: عدالت خواهی حضرت علی (علیه السلام) به تعبیر ابن ابی الحدید: مهمترین سبب در اعراض عرب از امیرالمؤمنین، مسئله مالی بود زیرا علی شخصی نبود که کسی را بی‌جهت بر دیگری برتری دهد و عرب را بر عجم تفضیل بخشد او کسی بود که هرگز اجازه نمی‌داد تا شخصی به جهات خاص به او متمایل گردد[9]

بسیاری از مردم تحمل عدالت و عدالت خواهی امام علی (علیه السلام) را نداشتند زیرا آنان رشد یافتة جامعة تبعیضی بودند و می‌دانستند با حاکم شدن علی (علیه السلام) راه منافع نامشروع آنها بسته خواهد شد

ششم: بیعت گرفتن اجباری(جوتهدیدوارعاب) گرچه محمد ابوزهره می نویسد: بیعت درعصرصحابه برپایه ی رای آزاد و اطاعت اختیاری استوار بود؛ اما در زمان امویان براساس اام حکومت واجبار بر اطاعت انجام می شد حجاج و امثال او عبارت های گوناگونی برای بیعت گرفتن اختراع کرده، مردم راوامی داشتند که هنگام بیعت کردن بگویند: غلامان من آزاد   و همسرم مطلقه شوند، اگر از اطاعت خلیفه سرباز زنم » این کار بدین جهت بود تا مردم را به اطاعت بی قید و شرط مجبور سازند»ولی واقعیت این است درعصرصحابه هم بیعت ازباب اختیارنبوده است ازاینروامام علی (علیه السلام) خطاب به معاویه می نویسد : گفته ای مراچون شترمهارکرده به سوی بیعت می کشاندند سوگند به خدا خواستی نکوهش کنی، اما ستودی، خواستی رسوا سازی که خود را رسوا کردی، مسلمان را چه باک که مظلوم واقع شود، ما دام که در دین خود تردید نداشته، و در یقین خود شک کند، این دلیل را آورده ام حتی برای غیر تو که پند گیرند، وآن راکوتاه آوردم به مقداری که ازخاطرم گذشت[10].  

 

 

پی نوشت ها

  1. بحارالانوار/ ج41 ص5 باب 99 / المترجم. الاحتجاجج1 ص190 ط الأعلمی . تاریخ مدینه دمشق/ ج42/ ص323/ دار الفکر
  2. تاریخ طبری ج 2، ص 634 3
  3. السقیفه و الفدک ص 74 ـ 75
  4. ابن هاشم، السیره النبویه ج 4 ص 299 و 300؛ الطبقات الکبری ج 1 ص 190 و 249
  5. انساب اشراف ج 2 ص 238
  6. صحیح البخارى/ ج4/ ص142/ باب الحوض دار المعرفة بیروت الموطأ/ کتاب الجهاد/ باب الشهداء فى سبیل الله/ ج2/ ص461/ دار احیاء التراث العربى بیروت
  7. بلاذری انساب لاشراف ج 2 ص 742، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، دار الفکر بیروت 1417 ه ق
  8. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید ج 2 ص 197
  9. احتجاج طبرسی، ج 1 ص 210

موفق و پیروز باشید.


ظرف یک هفته کشور عزیز ما دچار مصائب شدیدی گردید. ترور ناجوانمردانه سردار دلها توسط جنایتکاران جهانی و افتخار بدان و بعد هم نمک بر زخم مردم.

ضایعه جان باختن تعداد زیادی از مردم در تشییع پیکر پاک سردار در کرمان.

هدف گرفتن هواپیمای مسافربری با خطای بسیار نابخشودنی.

حالا همه اینها را بگذارید به داغ دل رهبری معظم در مورد سوء استفاده فرصت طلبان بی شرف در عقده گشایی از قهرمانان این مرز و بوم.

اعتراض دانشجو نماهای بی هویت در خیابانهای تهران که بیشتر به غیر عاقلها شبیه هستند و در این میان حضور سفیر کفتار پیر در بین این معترضان.

و حالا جناح سازشکار خائن و خبیث زبانشان درازتر برای میدان داری.


از روز جمعه صبح ساعت شش تا امروز یکشنبه که دارم این مطلب را می نویسم در شوک عجیبی هستم. به نظرم بعد از ارتحال حضرت امام خمینی رحمه الله علیه تا کنون در چنین شوکی نرفته بودم . و البته از طریق ارتباط با مردم انسان متوجه می شود که همه مردم ایران احساس مشابهی دارند.

اخلاص ، شجاعت، تقوا، زیرکی، همه صفات خوب را می توان در این مرد الهی دید. ما در افسانه ها آرش کمانگیر و دیگر دلاورمردان میهن عزیزمان را خوانده ایم ولی این بار با شخصیتی به مراتب فراتر از تمامی آنها زندگی کردیم و در کنارش بودیم و به او عشق ورزیدیم.

خدا را شکر می کنیم که ما را در دوران ایشان قرار داد و به روح مطهر امام راحل عظیم الشان درود می فرستیم که چنین گوهرهایی را از کشور ما کشف و به جهان عرضه کرد. جهان هنوز در زیر یوغ تبلیغات غیرواقعی است وقتی که چشمها باز شود با حیرت خواهد فهمید که این سردار با افتخار ایرانی و سربازان رشیدش بودند که اژدهای هفت سر داعش را قلع و قمع نمود و نابود ساخت.

روحش شاد و یادش گرامی و راهش پررهرو باد.


تمدنی در غرب با مبانی خاص خودش شکل گرفته است و به سمت شرق سرازیر شده است در ابتدای ورود به ایران علما با احتیاط با آن برخورد نمودند ولی به مرور جلوه های بیشتری از آن هویدا شد و علما هم برخوردی توام با آگاهی با آن داشتند در دوران مشروطه بیشترین نزاع بین طرفداران تمدن غرب و تمدن اسلامی صورت گرفت و بالاخره با زیرکی تمام از طرف طرفداران غرب با حکومت دیکتاتوری رضاخان قلدر به نفع جریان مذکور پیش رفت یعنی مدرنیزاسیون در دوران قاجاریه با آرامی به پیش می رفت و علمای مدافع اسلام هم در حالت تدافعی مشغول دفاع بودند با فریب خوردن برخی از علما و رفتن به سمت طرفداران غرب جریان غرب گرا غلبه نمود ولی همین علمایی که خیالات خامی از غربگرایان داشتند توسط غربگرایان کشته شدند. سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی.

با روی کار آمدن حکومت رضاخان قلدر این مدرن سازی به زور سرنیزه صورت گرفت یعنی از بین بردن تمدن اسلامی و حاکم نمودن تمدن غربی و کل این روند تا انقلاب اسلامی ادامه یافت با انقلاب اسلامی این اجبار ظاهری از بین رفت ولی اجبار درونی برای غربی شدن جامعه ایرانی همچنان باقی ماند گرچه در دوره جنگ تحمیلی کم رنگ شد ولی با پایان جنگ این روند دوباره شروع شد و گاهی کند و گاهی تند گردید


جناب بالاخره اگر مذاکره بد است که شما انجام دادید اگر خوب است بازهم شما انجام دادید بالاخره شما در دانشگاه در پیش فرهیختگان جامعه چنین دوگانه سازی کردید که عده طرفدار مذاکره و عده ای طرفدار مقابله هستند. هر دو را باید شما جواب دهید. چون از اول انقلاب یا نماینده بودید یا سمتی بالاتر و حالا رئیس جمهور. مردم از رئیس جمهور سئوال می کنند شما با کدام یک موفقتر بوده اید؟ آن را برای مردم نسخه بپیچید.

شما در سال 92 گفتید: هشتاد درصد مشکلات از عدم مدیریت است و شما صد روزه مشکل را حل می کنید. ولی با دولت شما مردم روی آرامش را ندیدند. البته هم مخفیانه مذاکره میکرد. هاشمی هم که استاد بود خاتمی که از شما جلوتر بود.

صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را

نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی


سخنگوی خانه موسیقی در چهاردهمین جشن خانه موسیقی مدعی شد هیچ روایتی نیست که نشان دهد موسیقی حرام است و درست نیست که خیل عظیم جمعیت شنوندگان موسیقی را نادیده بگیریم. وی از فقها خواست که توضیح دهند کجای دین موسیقی حرام اعلام شده است؟ وی همچنین خواستار پخش شدن صدای ن در موسیقی شده بود.

آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، عضو جامعه مدرسین و رئیس انجمن فقه و حقوق حوزه علمیه قم در تازه‌ترین درس خارج فقه خود که ۲۸ مهر ماه برگزار شد، ضمن انتقاد از ایراد چنین سخنانی، به بیان توضیحاتی پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید:

یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی آن است که همه مردم در همه کارها ورود پیدا کنند، از بزرگترین آسیب‌های این مشکل، ایجاد هرج و مرج علمی و فرهنگی است، هر چند در ایران اسلامی اندیشمندانی داریم که صاحب ۲۰ جلد اثر علمی هستند، اما هیچ گاه خارج از تخصص خود ننوشته‌اند و در مقابل پرسش‌های غیر مرتبط با دانششان به راحتی جمله نمی‌دانم را به زبان می‌آورند.

اما در مقابل کم نیستند افرادی که از ورود و اظهارنظر در عرصه‌هایی که اندک بهره‌ای از آن ندارند، ابائی نداشته و بی‌مهابا وارد عرصه‌های گوناگون می‌شوند، هنگامی که زندگینامه این افراد را نگاه می‌کنیم به راحتی نمی‌توان تشخیص داد که آنان چه کاره هستند و در چه بعدی دانش اندوزی کرده‌اند، ورود به مسائل فقهی توسط غیر متخصصان و اظهار‌نظرهای مخالف شریعت در اجتماع ما رقم می‌خورد و هیچ تلاش در خوری برای جلوگیری از این شیوه بسیار غلط دیده نمی شود.

چندی پیش شاهد بودیم که یک نظامی بازنشسته با اطلاعاتی اندک از علوم قرآنی وارد عرصه فقاهت می‌شود و با خلط مبحث‌ها و مغالطات بسیار، نظریه مخالف ضرورت شریعت می‌دهد و موجبات هرج و مرج علمی و فرهنگی را فراهم می‌آورد.

به یاد دارم که روزی تلویزیون یک ویژه برنامه دینی را نگاه می‌کردم، سخنران برنامه در ضمن معرفی خود مدرک تحصیلی خود را مهندسی راه» عنوان کرد، مجری برنامه که از ناهمسویی دانش او با برنامه آگاه شده بود، سعی در حل مشکل کرد و گفت: البته ایشان مطالعات دینی هم دارد! آیا در این مرز و بوم کارشناسان دینی وجود ندارند که مهندس راه باید مسئولیت آن‌ها را نیز به دوش بکشد؟!

در چند روز گذشته دوباره شاهد اظهار نظرهایی از این دست بودیم که در میان گذاشتن آن با شما ون محترم را ضروری دانستم.

۲۲ مهر ماه در جشن چهاردهمین سالگرد تأسیس خانه موسیقی که با حضور معاونت هنری وزیر ارشاد برگزار شد، در این جلسه پس از برگزاری موسیقی (بر فرض که از نوع حلال بود) سخنگو و دبیرخانه موسیقی سخنانی ناصحیح در پیوند موسیقی و فقه در قسمتی از سخنان خود می‌گوید: باید امروز فقها به ما هنرمندان که این همه جفا شده است جواب دهند، کجا نوشته شده موسیقی حرام است؟ دکتر شریعتی می‌گوید هیچ سند و آیه و روایتی وجود ندارد که موسیقی را حرام کرده باشد، بلکه موسیقی در حد سمفونی شاهکار است… در فقه شیعه اجتهاد به این دلیل به وجود آمده که مسائل روز را با شرع تبیین کند، فقها باید برای اینها جوابگو باشند… یکی از خواسته‌های مهم خانه موسیقی» این است که صدای بانوان باید پخش شود».

اینکه مرحوم دکتر شریعتی بر آن سندی در قرآن نیافته باشد، با توجه بدان که ایشان جامعه شناسی می‌داند، عجیب نیست. اما اگر به واژه لهو الحدیث» در کریمه: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ» دقت شود و تطبیق آن بر غناء از منظر مفسرین جهان اسلام(شیعه و سنی) دیده شود، بی بنیانی ادعای سند قرآنی نداشتن حرمت غناء روشن می‌شود، وانگهی بر فرض که سند قرآنی نداشته باشد مگر منابع فهم شریعت خداوند فقط قرآن است!

شعار حسبنا کتاب الله» که مخالف قرآن کریم است، یک بار برای همیشه اسلام را مصیبت زده کرد، اندیشه قرآن بسندی» یک اندیشه خطرناک غیر قرآنی است که امروزه در قالب یک جریان پیگیری می‌شود.

در هر حال باید از هرج و مرج به ویژه در عرصه فهم صحیح دین، جلوگیری به عمل آید، خصوصاً در انقلاب اسلامی ایران که همت بر اجرایی کردن شریعت مطهر اسلام دارد و از نعمت حضور ولی فقیه، مراجع عظام و عالمان دینی بهره‌مند است.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مطبوعات آبادان سامانه پیامکی،ارسال پیامک تبلیغاتی